قطرههای اشکی که خریدارش رضاست
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۹۱۲۱۲
خبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: بال و پری از فرشتهها قرض میکنند و دل به جاده میزنند و تا به کوی رفیق پر بگشایند؛ بعد بر فراز گنبد طلایی طوافکنان از غم دل میگویند و کرامت میخواهند؛ راستش بیآنکه بدانند خشت به خشت دلشان بر آسمان هشتم، معجزه میبیند و آرزو صحن به صحن میپیچد و زیر گوششان اجابت میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زوار را میگویم درست بعد از گز کردن قدمگاه تا بارگاه نورانی ضامن آهو؛ کرامت میبینند، نقاره میشنوند و دل میدهند از همان شکستهها، از همان جا ماندهها، اینجا دیوار به دیوار ضریح روی لچک ترنج لاکی چمباتمه میزنند و غم دل سبک میکنند.
اینجا قُرق شده و جای سوزن انداختن نیست؛ قرق دلهای بیقرار و چشمهای نگران، سهم دلهای بیقرار نوکری میشود در آستان حضرت به وقت و ساعت شهادت؛ قسمت چشمهای نگران هم نگاه آقا و دستان پر از اعجاز.
اینجا؛ یا بیتابند یا چشمانتظار، شاید هم پی دوا و درمان آمدهاند و پیغام دارند برای کبوتران، عدهای هم آشوب شدند و پناه آوردند؛ اصلا اینجا دکتر و مهندس و کارگر لباس خادمی بر تن دارند یا رخت گدایی، آخر صفر است دیگر قرعه فال به زائران افتاده و عنایت خاصه ضامن آهو نصیبشان شده.
دردسرتان ندهم کنج به کنج کاشیکاریهای فیروزهای و آیینهکاریهای زیر و درشت حرم مابین مشبکهای پنجره فولاد، کربلا میبینی و زائران خسته مشایه؛ تلاقی گنبد و گلدسته و جادهای منتهی به عشق.
معجزات، از قدمگاه تا بارگاه
وقتی دلت را به پنجرههای ضریح گره زدی و نفس غم اندودت را تازه کردی، وقتی گرد پیاده روی را گوشه صحن تکاندی و پاهای بیقرارت آرام گرفت تعریف کن؛ از کرامات حضرت بگو از همانها که همه تن باید گوش باشی و دلت غنج برود.
ما هم دل میسپاریم به گفتههایت به معجزات قدمگاه تا بارگاه، این گوی و این میدان و این نقل قول مسئول کاروان زائران کوی حضرت دوست.
رضا مرتضایی از دفتر خاطرات پیادهروی به سوی حرم و زیارت آخر صفری یکی دو کرامت برمیگزیند و ما جاماندهها را مهمان میکند، او تفالی به زیارت پیش از کرونا میزند و میگوید: «همه ساله از قدمگاه پیادهروی میکنیم تا برای شهادت حضرت به حرم برسیم؛ برنامهای که در سالروز شهادت آقا اجرا میشود اما عنایت خاصه حضرت در این مسیر تا دلتان بخواهد مشهود است؛ عنایتی که شامل حال کاروان پیاده حضرت میشود.
گفتن کرامات حضرت ذوق میخواهد و شنیدنش قطع و یقین اشک؛ پس با ذوق و آب و تاب میگویم، ۷۰ کیلومتری مشهد دمدمای اذان مغرب به یک حسینیه رسیدیم که قرار بر صرف شام و اقامه نماز و استراحت شد تا حول و حوش ساعت ۱۱ شب کاروان جایی پیدا کرد برای خواب، در همین حین مسئول حسینیه مرا صدا زد و گفت تعداد زائران از حد امکانات ما بیشتر شده بنابراین برای صبحانه نان نداریم به فکر باشید.
در فکر تهیه نان و زائران بودم که یک بنده خدا با موتور از بیابان عبور میکرد دست بلند کردم و موضوع را گفتم؛ هم مسیر شدیم تا شاید صبحانه فردا فراهم شود، ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر جلوتر و ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر عقبتر به موکبهای مستقر سر زدیم و دقیقا همین حرف را شنیدنیم.
برای صبحانه نان نداریم! برآشفته و مضطرب به حالت شکوائیه به امام رضا گفتم «آقاجان خودت ما را دعوت کردی، یک عدهای هم با هماهنگی من خدمت رسیدند»، الان در این شهر غریب و بیابان چه کنم؟
ساعت به یک بامداد رسیده بود، این رفت و آمدها تا ساعت یک طول کشید، برگشتم و ناامید داخل حسینیه دراز کشیدم؛ از شدت استرس هم خوابم نمیبرد، بنابراین شروع کردم دوباره درد و دل با امام رضا، نمیدانم چه طور و چه زمانی خوابم برده بود اما اذان صبح با هول و ولا از خواب پریدم.
مانده بودم جواب زوار را چی بدهم؛ به هر دلشورهای بود نماز را خواندم و به کاروان گفتم، پذیرایی صبحانه در موکب جلوتر انجام میشود، زائران راه افتادند من هم شرمسار.
یکباره ابتدای جاده، یک ماشین پارک کرده بود تا زوار را دید صندوق ماشین را بالا زد و صبحانه با بهترین کیفیت درست به تعداد زائران ما یعنی ۱۶۰ نفر توزیع کرد، نان داغ؛ عسل تک نفره، پنیر و خلاصه همه جور اسباب صبحانه، من هم فقط یک گوشه نشستم و دیدم؛ راستش شاید ما حواسمان نباشد ولی آقاجان خیلی حواسش هست.»
شیعه شدن به برکت امام رضا
مرتضایی باز هم حرف برای گفتن دارد از صفحهای دیگری از زیارت امام رئوف، او ادامه میدهد: «سال بعد هم دقیقا داستان به شیوهای دیگری تکرار شد؛ این بار از نظر اسکان دچار مشکل بودیم، تا یک بنده خدا را دیدم با ماشین شخصیاش سه چهار ساعتی بیابان را گز کردیم دنبال محل اسکان ولی علیرغم هماهنگی و سیل عاشقان جا نبود.
۱۲۰ زائر بودیم که در آخر هم مهمان این خادم اهل بیت(ع) در منزل خودش شدیم؛ منزلی که از همه لحاظ حتی ظروف یکبار مصرف مهیا بود برای پذیرایی درجه یک، خلاصه بگویم تا زمانی که ما به مشهد برسیم و از مشهد خارج شویم این خادم نوکری امام رضا و زوارش را میکرد.
ولی داستانش خیلی شنیدنی است، این بنده خدا دچار سرطان خون بوده و سه- چهار باری بیمارستان بستری شده بود و نهایتا دکترها جوابش کرده بودن؛ آزمایش روزانه و نمونه برداری راه به جایی نبرده بود.
روزی در ایام بستری به این بنده خدا توصیه کرده بودند پیش دکتر اصلی برود اما از آنجایی که اهل تسنن بود نپذیرفت که دل به حرم بسپارد، تا اینکه بالاخره به این نتیجه میرسد همه کاری را امتحان کرده توسل به امام رضا را هم امتحان کند.
بعد از کلی کلنجار رفتن تصمیم میگیرد از داخل بیمارستان دلش را روانه صحن و سرای امام رئوف کند و از او شفا بخواهد، توسل به امام مهربانی و درد دل در نوبت دوم آزمایش اتفاق میافتد.
بعد از چند روز هم نوبت سوم و تعیین شرایط این بنده خدا که آیا احتمال ادامه درمان وجود دارد یا اینکه قطع امید میکنند، ولی با تعجب نوبت چهارم هم آزمایش انجام میدهند؛ سوال و جواب این بیمار سرطانی به اینجا ختم میشود که نتیجه آزمایشها منفی بوده و کادر درمان برای اطمینان دوباره نمونهگیری میکنند.
مراحل آزمایش به مرحله پنجم رسید و هر بار نتیجه منفی میشود و در حق این بیمار اهل تسنن در بستر بیماری معجزه رقم میخورد؛ این بنده خدا از بیمارستان مرخص شده و از آن روز به بعد خانه و هر آنچه داشته را در خدمت زائران حضرت میگذارد.
با عنایت خاصه آقاجان تودههای سرطانی نیست و نابود میشود و این بنده خدا شیعه و کار و بارش نوکری اهل بیت.»
این خادم رضوی یادآور میشود: «قدم به قدم این مسیر، امدادهای غیبی آقا در جریان است تا جایی که همه ساله امام رضا همراه با زائران است و هر کجا کم و کاست باشد کرامات خودش ساری و جاری میشود.
باید در این مسیر باشی تا درک کنی آنچه رخ میدهد؛ ای کاش همیشه نگاه امام مهربانی پشت و پناه ما و دستگیر این دنیا و آن دنیای ما باشد.»
اگر دریاها مرکب شوند و درختها قلم، گوشهای از معجزات شاه خراسان هم به تحریر در نمیآید؛ ای کاش پنجره فولاد و ایوان طلا و آن گنبد و بارگاه طلایی زبان باز میکردند، چه داستانهایی که نمیگفتند؛ چه نجواهایی که تنها شاهدش آنها بودند و چه التماسهایی که دلشان را لرزانده است، چه معجزاتی که ما ندیدیم و آنها دیدهاند.
دنیای عجیبی است چشم و دل تا زمینی است نمیبیند اما آسمانی که شوی دل که به امام رئوف ببندی، چه قفلهایی که باز نمیشود و چه حاجتهایی که روا!
انتهای پیام/89033/
منبع: فارس
کلیدواژه: امام رضا کرامات معجزه حرم پیاده روی تا مشهد بنده خدا امام رضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۹۱۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۸۵ گیلانی امروز به سرزمین وحی اعزام می شوند
وحید اسکندری گفت: این تعداد از زائران گیلانی هشتم اردیبهشت از فرودگاه بینالمللی امام (ره) به حج عمره اعزام میشوند.
وی عنوان کرد:طول این سفر معنوی برای این زائران ۱۰ روز است که پنج روز در مدینه منوره و پنج روز در مکه مکرمه است و پس از آن به مقصد فرودگاه بینالمللی امام (ره) در تهران حرکت می کنند.
وی اضافه کرد: همچنین زائران گیلانی حج تمتع نیز در قالب چهار کاروان شامل ۲ کاروان با ظرفیت هر کدام ۹۵ نفر و ۲ کاروان کاروانهای ۱۲۰ و ۱۳۵ نفره سوم خردادماه امسال با ۲ پرواز از فرودگاه سردار جنگل رشت عازم سرزمین وحی خواهند شد.
مدیرکل حج و زیارت گیلان بیان کرد: یک کاروان از زائران حج تمتع به تعداد ۱۸۵ نفر نیز هفتم خردادماه از فرودگاه بینالمللی امام (ره) عازم این کنگره عظیم می شوند.
وی عنوان کرد: ۶۳۰ زائر حج تمتع امسال از استان شامل؛ ۳۵۹ زن و ۲۷۱ مرد از شهرستانهای رشت، تالش، آستارا، لاهیجان، رودسر، لنگرود، بندرانزلی، آستانهاشرفیه، صومعهسرا، فومن، رودبار، خمام، املش و سیاهکل هستند.
مدیرکل حج و زیارت گیلان اضافه کرد: مسن ترین زائر امسال بانویی ۸۲ ساله و کوچکترین آنها پسر نوجوان ۱۲ ساله است.
امسال بعد از ۹ سال توقف، پروازهای عمره مفرده به سرزمین وحی از سر گرفته شد.
باشگاه خبرنگاران جوان گیلان رشت